• وبلاگ : ميناي دل
  • يادداشت : خدايــــــــــــــــــــــــم باش....
  • نظرات : 6 خصوصي ، 192 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + نفيسه 


    واي ياسي

    منتظريم ياسي خاطرشو بگه
    پاسخ

    گفتم واي...
    + فاطمه اعتمادي 
    چي شدين بچه ها کجا رفتين
    + .... 
    bale bgo
    + فاطمه اعتمادي 
    بگو ياسي جونم خاطرتو
    بچه ها بگين »
    پاسخ

    من يه بار تو دانشگاه سر كلاس با چند تا از دوستا سركلاس جزوه مي نوشتيم بعد چند نفر از اقا پسرا جلوي ما نشسته بودن خلاصه موضوعي شد مام طبق عادت چون نمي تونستيم حرف بزنيم رو كاغذ مي نوشتيم مي داديم بهم بخونيم ديگه اخر كلاس كه شد كاغذ حرفايي كه نوشته بوديم دست من موند منم گذاشتم لا جزوه ام اقا بعد كلاس همون اقا پسر كه سوژه اش كرده بوديم اومد گفت كه اگه جزوه تون كامل بديد من بنويسم دوستام گفتن كه جزوه من كامله منم دادم بهش ورفت روز بعد كه جزوه رو اورد داد بهم تشكر كرده خواستم برم كه گفت راستي اين كاغذ لاي جزوه تون بود من گرفتم اما تا چشمم خورد واي اب شدم رفتم تو زمين هيچي نگفتم اونم نامردي نكرد گفت خوبه كه ادما هميشه قرار نيست حرفايي كه باهم ميزنن رو بنويسن والا همه اب ميشدن ...
    آره ياسي راست ميگه اينا بيشتر با مسائل روز آشنا ميشن
    + فاطمه اعتمادي 
    بيا فاطمه جونم اين دوستم انقد باهاله يعه روز بري خونشون دوست داري هميشه بري
    مي برمتون با خودم فک کنم اين همه دختر يه جا بينه سکته کنه
    البته بيچاره خونه نمي مونن باباباش ميرن بيرون ما راحت باشيم
    فک کنم يه ساعت قبل ما بيرون باشهع طفلک
    پاسخ

    اخي پس نميشه اذيت كرد...
    + + ليلا 

    ay nmidonid az dast in zan dada chi mi kesham
    پاسخ

    مشخصه نفيسه رو همه مي شناسن ديگه...ميگم من يه خاطره بگم؟
    فاطمه ما هم چهارشنبه ميايم...
    پاسخ

    ميگم ما بريم بيشتر با مسائل روز اشناش كنيم ...خخخخخخخخخ
    + فاطمه اعتمادي 
    از اين خاطرات با مزه دارين بگيم بخنديم
    پاسخ

    اوهوم موافقم همه فك كنين از اين خاطرات اذيت كردن وضايع شدن بگين.
    + فاطمه اعتمادي 
    به نرگس گفتم گفت خوب کردي داداشم زيادي مثبته بزا يه نمه با مساعل روز اشنا شه خخخخخ
    چه جوري چهارشنبه برم خونشون فک کنم منو ببينه فرار کنه
    پاسخ

    امان از شما دخترا..هيچي راحت برو اگه ديديش ريز ريز بخند كلي خجالت بكشه.
    + نفيسه 

    داداش پلاسم من کووووووووووو

    داداشي

    + نفيسه 

    واي خيلي باحال بود فاطمه اعتمادي
    + نفيسه 

    فاطمه من که با خانواده همسرم مشکل ندارم

    نمايندشونم اينجا حضور داره

    مگه نه؟

    + فاطمه اعتمادي 
    اونوقت اون بيچاره هم خيلي بچه مثبته حتما اون روز کلي سرخ شده کلي هم معذرت خواست

    پاسخ

    واي واي قيافه اش اون لحظه ديدني بوده فك كنم ديگه شماره تونو رو تلفن ببينه بر نداره.
     <      1   2   3   4   5    >>    >