IN THE NAME OF ALLAH
از مامور ويژه تحقيق مهسا خانوم
تحويل به بازرس ويژه تحقيق ياسي خانوم
موضوع تحقيق:30امين جلسه خوشا شيراز
تاريخ تحقيق: 1/2/91 شمسي مطابق با 20/4/2012 ميلادي
خوشا شيراز از ساعت 9 شروع شده بود.ولي من به خاطر وجود عده اي دوست ناباب تا ساعت 3:30_4 بيدار بودم.در ساعت 10:15 از خواب بيدار شدم.بعد پيامک يکي از همون دوستان ناباب رو ديدم که فرموده بودن "سلام پاشو زياد نخواب بده!خ.ش نگاه کن.بايد برام تعريف کني هااااااااااا(منظورش همون گزارشه)!!!!تلويزيونو روشن کردم.آرامگاهه سعدي رو نشون ميداد!خ.ش قطع شده بووووودخ.ش دوباره شروع شد 15 ثانيه آقاي ضيا حرف زد.باز برنامه قطع شدباز آرامگاهه سعدي! دوباره شروع شدايندفعه صدا قطع بود.آقاي ضيا داشت همچنان حرف ميزد ولي بيچاره يهو موند که چيکار کنه! حرفشو قطع کردباز برنامه قطع شدايندفعه بهشت گمشده رو نشون داد...
بالاخرهههههههههههه برنامه شروع شدآقاي ضيا ميگفت جاتون خالي اين ليوان شربت عرق بيدمشک با نسترنديدم يه آقايي داره درمورده جناب سعدي صحبت ميکنن
ساعت 11:محمد سلوکي اولين مجري خ.ش بود قبل از آقاي ضيا و مهمون ديگه سيد جواد هاشمي.سيد جواد وسط اون دونفر نشسته بود ميگفت پام به زمين نميرسه
بعد کل انداختنشون شروع شدضيا ميگفت من همسن پسر سيد جوادم.اونم ميگفت تو کجا جاي پسر مني؟اون متولد هفتاده! سيد علي گفت منم هويجور(اين واژه برداشتي آزاد بود از اينجانب)بعد سيد جواد ميگفت منه بيچاره بين دوتا نيم قرار گرفتم
نيمروز و نيمرخ
پينوشت:اگه بازم يادم اومد طي گزارشات بعدي ارائه ميدم
ثبت در اسناد رسمي ميناي دل
THE END