سلام رفيقم ...زيبانوشتي خواهرکم ..فرمود :
فاذاسئلک عبادي فاني قريب ..اجيب دعوه الداي اذا دعان ...عاشقي يه راهوروشي داره که بايد پيمود تا به اون آن عشق رسيد ولذتشو با تمام جانت بعدازسختي راه تا رسيدن به مقصد چشيد ...شيرين است گواراي جان روحت ...
اينو خيلي دوست دارم جانم : يك شبي مجنون نمازش راشكست ..............باوضو در كوچه ليلا نشستگفت يارب ازچه خوارم كرده اين............برصليب عشق دارم كرده اينمرد اين بازيچه ديگر نيستم.......اين تو و ليلاي تو، من نيستمگفت اي ديوانه ليلايت منم... در رگت پنهان و پيدايت منمسالها باجور ليلا ساختي... من كنارت بودم و نشناختي