گاه خنده هاي کودکي را فرامش مي کنم ...
لابلاي گريه هاي شانه ي خود ...
شايد هم گريه هاي شبانه را اسيره خنده هاي کودکي ساخته ام ...
و خود را ميان انبوهي از دودلي هايم رها کردم ...
تا در تنهايي وسکوت ، خود را پيدا مي کنم ...
شبانه خود را آواره ي روياها مي کنم وصبح ...
وصبح دوباره خودِ واقعي را پيدا ميکنم ...
آرام سبکبال به دور از تمام خيال هي شبانه ...
دوشنبه 85.4.19ساعته 11:4شب اتاق خودم
اين نقطه ها هم فعلن يعني امضا ...(احواله خاصيداتم توي اين دوره ي نوشم )