به کجا چنين شتابان؟!!!
گون از نسيم پرسيد:
دل من گرفته زين جا ...هوس سفر نداري ؟
زغبار اين بيابان ...
همه آرزويم اما چه کنم که بسته پايم ...
به کجا چنين شتابان ...
به هرآن کجا که باشد به جز اين سرا، سرايم ...
سفرت به خير اما ...
سفرت بخير اما تو ودوستي خدا را ؟!!!...
چو ازاين کوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شکوفه ها ،به باران برسان سلام ما را ...