سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدای کودکـــــــــــــی هایم....!

کوچک که بودم همه آرزویم این بود

 

           "کاش کفش های مادرم اندازه ام شود...!"

 

چه ذوق کودکانه ای بود پوشیدنه هر روزه ی آن کفش ها...

 

روزها گذشت وگذشت ....

 

کفش ها اندازه ام شد ولی دیگر دلم شادنبود...

 

غصه ها هم بزرگ شده بودند..

 

دنیا چهره ی کریه خودش را نشانم داد..

 

ومن چقدر برای آرزو کودکانه ام گریستم...

 

دلم برای سادگی دنیای کودکانه ام تنگ شده

 

برای قهرهایی که به ثانیه نکشیده فراموش می شد...

 

برای دوست داشتن هایی که اگر چه ده تا بود اما راست بود...

 

برای غرور کودکانه ای که در آغوش مادر حل می شد...

 

دلم تنگ شده برای همه ی روزهای خوب کودکی ام...

 

دلم برای خدای کودکی هایم هم تنگ شده...

 

آری! خدای کودکی هایم...

 

راستی خدای من همان خدای کودکی هایم هست

 

         بزرگ ومهربان وبخشنده...

 

چرا من همان کودک کودکی هایم نیستم؟؟

 

چرا؟؟

کاش می شد کفش های کودکی هایم اندازه ام شود!!

 

 




ادامه مطلب

[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 2:41 عصر ] [ یاسی ]

98love