ساغرم آيينگي کرد و جهاني يافتم وان جهان را بي کران در بي کراني يافتمجسته ام آفاق را در جام جمشيد جنونهر چه جز عشق تو باقي را گماني يافتم شبنم صبحم که در لبخند خورشيد سحرخويش را گم کردم و از او نشاني يافتمساحل آسايشي نبود که من مانند موج رفتم از خود تا در اين دريا کراني يافتمدر بيابان طلب سرگشته ماندم سال هاتا دراين ره نقش پاي کارواني يافتمروشني بخش گلستانم چو ابر نو بهاروين صفاي خاطر از اشک رواني يافتمچشم بستم از جهان کز فرط استغناي طبع در دل بي آرزوي خود جهاني يافتم
"محمد رضا شفيعي کدکني
سلام ابجي خوبي دلم برات حسابي تنگيده خوبي خوشي
نبينم سرما بخوري دردت بجونم
منم سرما خوردم ايشالا خوب مي شي انقد دوست دارم شبا بيام پيشتون اما همش نمي شه از دست اين درسا
و.لي هميشه به ياد همتون هستم همتونو مي بوسم
ياعلي
باران ببار.......
باران ببار........
ببار تا باري ديگر دلم قرص شود كه خدا هنوز دوستم دارد ....
آخر تا چند وقت پيش هر وقت دلم ميگرفت..........
آسمان هم ميباريد چون چشمانم................
دل خدا هم ميگرفت چون دلم......................
ســـــــــــلام آبجي بزرگه ماهم..خوبي؟؟؟؟؟
سرماخوردي جونم؟؟؟
فدات شم من الهي
دل نوشتتم عالي مثل هميشه........
همينک باخبر شدم ياس از مشهد همچين حاليه يعني بودش آ
اما رفته دکتر دکتربه گفت :چي گفت ؟خودش بهش گفت :چي گفت ...درگوشش گفت ...چي گفت ...
گفتش که استرحت لالا ...
منم ازين خبر:
اي کمپوتوخرتو پرت برا عيادت مريض ::
سلام به همگيدلم براتون خيلي خيلي خيلي زياد تنگ شده
خيلي دوستون دارم و ممنونم که به يادم هستبن.خيلي دلم ميخواد بيام پيشتون اما الانا نميتونم .بيام هم شادياتون بهم ميخوره.
به ياسي جونم قول دادم امشب بيام حتما
دوستون دارم يه عالمه
بوووووووووووووس برا همه ي آبجي گلاي عزيزم
سسسلام امشب اينجا بارون زد
دست دست
باران باران
باز باران با ترانه تکرار باز روزهاي بي توست
سلام خواهري دلم برات تنگيده بود خوبي خوشي چه خبرا
درودعليکـــــــــــــــــم
آخعي چه احساس برانگيزناکه
از خودت بود؟؟؟
باران ! سرود ديگري سر کنمن نيز مي دانم که در اين سوگياران راياراي خاموشي گزيدن نيستاما تو مي داني که در اين شبديوارهاي خسته راتاب شنيدن نيستمن نيز مي دانم که ياران شقايق رادستي به نفريناز ستاک صبح پرپر کردمن نيز مي دانم که شب افسانه ي خود رادر گوش بيداران مکرر کرداما نمي گويمديگر نخواهد رست در اين باغخونبرگ آتشبوته ايچون قامت ياد شهيدانش.يا گل نخواهد دادپيوند دست نا اميدانشباران ! سرود ديگري سر کن!شعر تو با اين واژگان شستهغمگين استترجيع محزون توامشب نيزچون ترجيع دوشين استشعري به هنجاري دگر بسرايآواي خود را پرده ديگر کنباران ! سرود ديگري سر کن! "محمدرضا شفيعي کدکني"