تسلیت قلــــــــــــــب صبــــــــــــورم...!
نمی دانم چرا این روزها واژه هایم خیس شده اند؟
چرا دلم از لحظه های دلتنگی عبور نمی کند؟
چرا خاطره ها دست از سر من ودلم بر نمیدارند؟
چرا بی تو دنیا طعم بودن نمی دهد؟
چرا هیچ کس بغض گلویم را،
حسرت چشم هایم را،
آه صدایم
نمی فهمد..؟؟
راستی چرا دعاهای مادرانه ات نگرفته مادر من!!!!
کجای عاقبت من بخیر شده؟
می دانی که بی تو درد می کشم....درد؟؟
صدایت آری!
صدایت مسکن همه ی دردهایم بود
من روزهاست بدون صدایت درد که نه زجر میکشم..
نگاهت همه ی آرزوهای مرا در خود داشت
وقتی سرنوشت نگاهت را از من دریغ کرد
من همه ی آرزوهایم را به آتش کشیدم.